معنی از استادان نستعلیق
حل جدول
رشیدا
از استادان خط نستعلیق
رشیدا
نستعلیق
خط تحریری
هوشمندانه و استادان
مدبرانه
از استادان تار
آقا حسین قلی
مبدع خط نستعلیق
میرعلی تبریزی
از خطاطان نستعلیق
حسن شاملو
لغت نامه دهخدا
نستعلیق. [ن َ ت َ] (اِ مرکب) نام خطی است که از خط نسخ و خط تعلیق هر دو گرفته شده. (فرهنگ نظام). نام خطی معروف، در اصل نسخ تعلیق بوده چرا که این خط را از خط نسخ و خط تعلیق استخراج کرده اند، چون اسم خطی مقرر گشت و در اسم تخفیف ضرور است به جهت تخفیف خای معجمه را حذف نموده اند. (آنندراج) (غیاث اللغات).
نستعلیق گوی
نستعلیق گوی. [ن َت َ] (نف مرکب) کسی که با تکلف فصیح سخن گوید. (فرهنگ نظام). کسی که الفاظ فصیح و بلیغ به تکلف گوید و الفاظ به مخرج ادا کند. (غیاث اللغات):
ز نستعلیق گو یاقوت لب ریحان خطی دارم
کز انگشت شهادت می کشد خط بر غبار من.
محمدسعید اشرف (از آنندراج).
خط نستعلیق
خط نستعلیق. [خ َطْ طِن َ ت َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) خطی که مشتق از خط نسخ است و آنرا نسخ تعلیق می گویند. (ناظم الاطباء).
نستعلیق حرف زد...
نستعلیق حرف زدن. [ن َ ت َ ح َ زَ دَ] (مص مرکب) الفاظ فصیح و بلیغ به تکلف گفتن و الفاظ به مخرج ادا کردن. (از غیاث اللغات). با لفظ قلم حرف زدن. بیشتر در مقام مزاح گفته می شود. (فرهنگ نظام). کنایه از حرف به تکلف زدن والفاظ را به مخرج ادا کردن و همچنین با لفظ قلم حرف زدن یعنی به عبارت کتابی سخن گفتن. (آنندراج). با تکلیف [ظ: تکلف] بلیغ و فصیح حرف زدن و الفاظ مأخوذ از تازی را از مخرج ادا کردن. (از ناظم الاطباء).
فرهنگ فارسی هوشیار
نام خطی است که از خط نسخ و خط تعلیق هر دو گرفته شده باشد
خط نستعلیق
دبیره ی پارسی آفریننده این دبیره خواجه میر علی تبریزی است که در سده ی هفتم می زیسته و چون آن را از آمیزش دبیره های نسخ و تعلیق فراهم آورده آن را نستعلیق خوانده خواجه ابوالعال بک با دبیره ی پهلوی و دبیره های دیگری چون آم دبیره دین دبیره و شاه دبیره نستعلیق افزوده ظشنایی داشته نشانه هایی آوایی پ و ژ و چ را برو دبیره ی کنونی پارسی پدید آمدهاست (زبا ن عربی در برخورد با فرهنگ ایرانزمین)
فرهنگ معین
(نَ تَ) (اِمر.) مرکب از دو کلمه نسخ و تعلیق، از زیباترین خطوط خوشنویسی.
فرهنگ عمید
در خوشنویسی، یکی از خطهای معروف فارسی که از ترکیب دو خط نسخ و تعلیق بهوجود آمده است،
معادل ابجد
1245